تحلیل راهبردی سیاست ارزی ایران تا سال 1400
آنچه میخوانید
مقدمه: ارز، ستون فقرات واردات ایران (سیاست ارزی)

در اقتصاد ایران، سیاست ارزی همواره نقشی تعیینکننده در موفقیت یا شکست سیاستهای تجاری ایفا کرده است. واردات، بهعنوان یکی از اصلیترین راهکارهای تأمین کالاهای واسطهای، مواد اولیه و حتی کالاهای اساسی، بهشدت وابسته به نرخ ارز و نحوه تخصیص آن است.
برخلاف بسیاری از کشورهای توسعهیافته که ثبات نسبی در بازار ارز، فضای پیشبینیپذیر برای فعالیتهای تجاری فراهم میکند، بازار ارز در ایران همواره پرنوسان، چندنرخی و تابع تصمیمات غیرشفاف بوده است. در چنین بستری، امنیت واردات کالا با چالشهایی جدی مواجه شده و بسیاری از واردکنندگان بهجای تمرکز بر بهبود عملکرد زنجیره تأمین، ناچار به مدیریت ریسکهای ارزی شدهاند.
واقعیت آن است که در ایران، واردات بدون مدیریت هوشمندانه ریسک ارزی، به پروژهای پرخطر تبدیل شده است. در این مقاله، تلاش میشود تا با نگاهی تحلیلی به سیاست ارزی کشور، اثر آن بر مسیر واردات بررسی شود و راهکارهایی تخصصی برای عبور از بحران نوسانات ارزی در اختیار مدیران بازرگانی قرار گیرد.
۲. نوسانات نرخ ارز و سیاست ارزی؛ منشأ بیثباتی در زنجیره واردات
یکی از مهمترین چالشهای پیشروی واردکنندگان ایرانی، عدم ثبات در نرخ ارز است؛ عاملی که نهتنها بر قیمت تمامشده کالا اثر میگذارد، بلکه زنجیره تصمیمگیری، برنامهریزی مالی، عقد قراردادهای بینالمللی و حتی توان رقابتی شرکتها را نیز تحتتأثیر قرار میدهد. نوسان نرخ ارز در ایران، دیگر یک استثنا نیست، بلکه به یک وضعیت مزمن و ساختاری تبدیل شده است.
در دهه گذشته، جهشهای ناگهانی در نرخ ارز – چه در بازار آزاد و چه در نرخهای رسمی مانند نیما یا ارز ترجیحی – باعث شدهاند که واردکنندگان، اعتماد خود را به پیشبینیپذیری بازار از دست بدهند. این بیثباتی، بهویژه برای کالاهای اساسی و مواد اولیه تولید، فشار مضاعفی ایجاد میکند. زمانی که نرخ ارز ظرف چند هفته تغییرات ۳۰ تا ۵۰ درصدی را تجربه میکند، چگونه میتوان قیمتگذاری دقیق انجام داد یا با تأمینکننده خارجی وارد مذاکره بلندمدت شد؟
از سوی دیگر، اثر این نوسانات صرفاً به مرحله خرید محدود نمیشود. در بسیاری از موارد، بازرگانان ارز را از بازار آزاد یا سامانه نیما تأمین کردهاند، اما تا زمان صدور مجوز، ثبت سفارش یا انجام تشریفات گمرکی، نرخ ارز تغییر کرده و کل معادله سود و زیان را برهم زده است. در این شرایط، سرمایهگذاری در واردات عملاً با ریسکهایی غیرقابل محاسبه مواجه میشود.
نوسانات نرخ ارز همچنین موجب تردید تأمینکنندگان خارجی برای همکاری با بازرگانان ایرانی میشود. تأخیر در پرداختها، عدم امکان تسویه در زمان توافقشده، یا نوسان ارزش ریال نسبت به ارزهای مرجع، بهراحتی میتواند قراردادهای بینالمللی را با شکست مواجه کند. به همین دلیل، بسیاری از شرکتهای معتبر جهانی، تنها با شرایط پرداخت نقدی یا با ضمانتنامههای سنگین حاضر به همکاری با خریداران ایرانی هستند.
در مجموع، میتوان گفت نرخ ارز در ایران، بهجای اینکه یک ابزار تسهیلگر در تجارت باشد، به یک متغیر بازدارنده تبدیل شده است. تا زمانی که سیاست ارزی کشور نتواند تعادلی میان واقعیت بازار و ثبات اقتصادی برقرار کند، واردات همچنان زیر سایه سنگین نااطمینانی حرکت خواهد کرد.
۳. نظام تخصیص ارز در ایران؛ فرصت یا تهدید؟

در هیچکدام از مراحل زنجیره واردات، به اندازه نقطه تخصیص ارز، با چنین سطحی از ابهام، تعدد رویه و بیثباتی مواجه نیستیم. نظام تخصیص ارز در ایران، بهجای آنکه سازوکاری شفاف، پیشبینیپذیر و حامی واردات باشد، در بسیاری از موارد، خود به گلوگاه جدیدی برای بازرگانان تبدیل شده است.
در حال حاضر، واردکنندگان برای تأمین ارز باید یکی از چهار مسیر رسمی را طی کنند:
۱. ارز ترجیحی (برای برخی اقلام خاص مانند دارو یا نهادههای دامی)
۲. سامانه نیما (نیمایی)
۳. ارز توافقی بازار متشکل
۴. ارز آزاد یا غیررسمی
این تعدد نرخها و تفاوت رویهها، فضای تصمیمگیری را برای واردکنندگان تیره کرده است. گاهی بازرگانان، پس از هفتهها انتظار برای تخصیص ارز نیمایی، ناچار به خرید در بازار آزاد میشوند؛ آن هم با نرخهایی بسیار بالاتر از برآورد اولیه. در چنین شرایطی، قیمت تمامشده کالا بهشدت افزایش یافته و رقابتپذیری شرکت واردکننده کاهش مییابد.
از سوی دیگر، بروکراسی حاکم بر سامانههای ارزی نظیر نیما و سنا، موجب تأخیرهای غیرقابلقبول در فرایند تأمین ارز شده است. بانکهای عامل، بهدلیل نبود دستورالعملهای منسجم یا ریسکهای حقوقی، اغلب از تخصیص سریع منابع ارزی خودداری میکنند. حتی در مواردی، بانک مرکزی بخشنامههایی صادر میکند که با دستورالعمل وزارت صمت یا گمرک در تعارض است و واردکننده را در میانه ناهماهنگی نهادها تنها میگذارد.
یکی دیگر از چالشها، نبود رتبهبندی شفاف در تخصیص ارز است. هنوز مشخص نیست اولویتبندی تخصیص ارز بر چه مبنایی انجام میشود و چرا برخی شرکتها ظرف چند روز موفق به دریافت ارز میشوند، در حالی که شرکتهای دیگر با پرونده مشابه، هفتهها در انتظار میمانند. این فضای مبهم، بستر رانت، تبعیض و حتی فساد را فراهم میکند و اعتماد فعالان اقتصادی را تضعیف میسازد.
در نتیجه، باید گفت که نظام تخصیص ارز در ایران، در وضع کنونی، نهتنها کمکی به امنیت واردات نمیکند، بلکه در بسیاری از موارد، خود عامل ایجاد ریسک و بیثباتی است. اگر اصلاح نشود، این سازوکار بهجای آنکه به سود اقتصاد ملی عمل کند، در خدمت تثبیت بیاعتمادی بازرگانان باقی خواهد ماند.
۴. ریسکها و سیاست ارزی و ابزارهای مدیریت آن در تجارت خارجی
بازرگانان فعال در حوزه واردات، نهتنها با قیمت جهانی کالا، هزینه حمل و حقوق گمرکی سروکار دارند، بلکه در ایران، با یک متغیر بسیار ناپایدار و تعیینکننده نیز مواجهاند: ریسکهای ارزی. این ریسکها، اگر بدون شناخت و ابزارهای مدیریت حرفهای نادیده گرفته شوند، میتوانند تمام حاشیه سود واردات را از بین ببرند و حتی موجب زیان جدی شوند.
مهمترین ریسکهای ارزی که واردکنندگان با آن روبهرو هستند، عبارتاند از:
- ریسک نوسان نرخ ارز: زمانی که واردکننده برای خرید کالا تعهد پرداخت ارزی داده، اما هنگام تأمین ارز با نرخ متفاوتی مواجه میشود.
- ریسک نقدشوندگی ارز: عدم امکان تبدیل یا انتقال سریع ارز خریداریشده، بهویژه در زمانهایی که سامانه نیما یا صرافیها با محدودیت عرضه روبهرو هستند.
- ریسک تسویه مالی با طرف خارجی: بهدلیل تحریمها و محدودیتهای بانکی، امکان انتقال وجه در زمان توافقشده دچار اختلال میشود.
- ریسک قراردادی: تفاوت نرخ ارز میان زمان عقد قرارداد و زمان اجرای آن، تعهدات ریالی واردکننده را بهشدت تغییر میدهد.
برای مقابله با این ریسکها، استفاده از ابزارهای حرفهای مالی و قراردادی ضروری است. در بسیاری از کشورها، شرکتها از ابزارهایی مانند هجینگ ارزی (Currency Hedging)، قراردادهای آتی (Forward Contracts)، اختیار معامله ارز (Currency Options) و تأمین مالی با پوشش ارزی استفاده میکنند. این ابزارها کمک میکنند تا واردکننده نرخ ارز مورد نظر خود را تثبیت کرده و از شوکهای بازار در امان بماند.
در ایران، اگرچه بهدلایل ساختاری امکان اجرای گسترده این ابزارها وجود ندارد، اما اقدامات جایگزینی وجود دارد که میتواند ریسک ارزی را کاهش دهد، از جمله:
- تنظیم قرارداد با تأمینکننده خارجی با لحاظ شرط ارزی متغیر
- استفاده از اعتبار اسنادی (LC) در بانکهای واسطهای برای کنترل زمان و مبلغ پرداخت
- تقسیم سفارشهای بزرگ به چند مرحله پرداخت و واردات
- مشورت با مؤسسات مالی، شرکتهای مشاوره بازرگانی و استفاده از تجربه شرکتهای وارداتی پیشرو
نکته مهم این است که در بازار ایران، ریسک ارزی صرفاً مالی نیست، بلکه سیاسی، قانونی و رفتاری نیز هست. بنابراین، مدیریت این ریسک نیازمند شناخت چندجانبه و استراتژیهایی فراتر از حسابداری ساده است.
۵. سناریوهای سیاست ارزی تا سال ۱۴۰۵؛ واردکنندگان چه کنند؟

بررسی روند تصمیمگیریهای اقتصادی کشور نشان میدهد که سیاست ارزی ایران در مسیر ثابتی حرکت نمیکند و بیشتر واکنشی به بحرانهاست تا برآمده از یک استراتژی بلندمدت. در چنین بستری، برای فعالان حوزه واردات، پیشبینی آینده بهمنظور کاهش ریسک و اتخاذ رویکردهای منعطف، ضرورتی حیاتی است.
بر اساس شواهد موجود، میتوان چند سناریوی احتمالی برای آینده سیاست ارزی ایران تا سال ۱۴۰۵ در نظر گرفت:
🔹 سناریوی اول: تداوم چندنرخی بودن ارز
در این حالت، نرخهای رسمی (نیما، ترجیحی) و غیررسمی (آزاد، توافقی) همچنان به موازات هم عمل میکنند. این وضعیت گرچه در ظاهر، به دولت امکان مدیریت دستوری قیمتها را میدهد، اما در عمل باعث استمرار بیاعتمادی، تضعیف رقابتپذیری، و سردرگمی بازرگانان خواهد شد.
✅ راهکار: واردکنندگان باید مدلهای مالی خود را با چند نرخ محاسبه کنند و همواره سناریوهای جایگزین برای خرید ارز در دست داشته باشند.
🔹 سناریوی دوم : حذف ارز ترجیحی و تمرکز بر بازار توافقی (ETS)
با حذف تدریجی ارز ترجیحی و انتقال بار ارزی واردات به بازار توافقی، شاهد شکلگیری یک نرخ نسبتاً شفافتر اما کاملاً رقابتی هستیم. ارز توافقی (ETS) امروز به مرجع اصلی قیمتگذاری در بیشتر واردات تبدیل شده، اما هنوز چالشهایی مانند نوسانات بالا، عدم کفایت عرضه، و نبود ابزارهای پوشش ریسک باقیست.
✅ راهکار:
واردکنندگان باید ساختار مالی خود را بر اساس نرخ لحظهای بازار تنظیم کنند، سبد متنوع تأمین ارز داشته باشند (درهم، دلار، یورو)، و همزمان با تأمینکنندگان خارجی درباره مدلهای پرداخت منعطف مذاکره کنند.
🔹 سناریوی سوم: ورود رسمی رمزارزها یا ارزهای منطقهای به مبادلات تجاری
در شرایط محدودیتهای بانکی و تحریم، استفاده از رمزارزها، یوآن چین، درهم امارات یا روبل روسیه، ممکن است بهعنوان ابزار پرداخت رسمی در تجارت خارجی گسترش یابد. این تحول میتواند مسیرهای جدیدی برای واردات باز کند، اما ریسکهای خاص خود را دارد.
✅ راهکار: کسب دانش فنی در استفاده از ابزارهای جدید، ارزیابی قوانین بینالمللی، و تنظیم ساختارهای حقوقی مناسب برای پرداختهای جایگزین ضروری خواهد بود.
واقعیت آن است که هیچکدام از این سناریوها بهتنهایی خوب یا بد نیستند. آنچه تفاوت میسازد، آمادگی ذهنی، مالی و حقوقی واردکنندگان برای مواجهه با تغییرات است. شرکتهایی که توان تطبیق سریع، استفاده از مشاورههای تخصصی و طراحی استراتژی متنوع ارزی دارند، در هر شرایطی پایدار خواهند ماند.
۶. نقش دولت و بانک مرکزی در ایجاد امنیت روانی برای بازرگان
در هیچ اقتصادی، امنیت روانی فعالان تجاری به اندازه ثبات سیاستهای ارزی آسیبپذیر نیست. در ایران، بازرگانان نهتنها با ریسکهای خارجی نظیر تحریمها و محدودیتهای بانکی مواجهاند، بلکه در داخل نیز با تصمیماتی متناقض، بخشنامههای متغیر و رویههایی غیرشفاف دستوپنجه نرم میکنند. در این شرایط، نقش دولت و بانک مرکزی در مدیریت انتظارات و ارائه سیگنالهای روشن به بازار، حیاتیتر از هر زمان دیگری است.
نخستین وظیفه بانک مرکزی، تعریف چارچوب سیاست ارزی پایدار و پیشبینیپذیر است. تجربه سالهای گذشته نشان داده است که تصمیمات شتابزده یا اعلام نرخهای دستوری، تنها به تشدید شکاف میان نرخ رسمی و بازار آزاد منجر شده و اعتبار ابزارهای رسمی را نزد بازرگانان تضعیف کرده است. بدون اعلام صریح قواعد بازی و تبیین سیاستهای میانمدت ارزی، نمیتوان انتظار داشت که واردکننده با آرامش سرمایهگذاری کند یا با تأمینکننده خارجی وارد مذاکره شود.
دوم، ضرورت اصلاح مکانیسم ارتباط دولت با بازار ارز است. متأسفانه در بسیاری از موارد، بخشنامههای مرتبط با ثبت سفارش، تخصیص ارز یا تغییر اولویتهای کالایی، بدون اطلاعرسانی قبلی و بدون ارزیابی پیامدهای اجرایی صادر میشوند. این فضای غیرشفاف، موجب میشود که ریسک تصمیمگیری از سطح بازار به سطح دولت منتقل نشود و عملاً بازرگان، اولین و آخرین قربانی تغییر سیاستها باقی بماند.
سوم، تسریع در پاسخگویی، کاهش بروکراسی و یکپارچهسازی فرآیندهای ارزی باید به یک مطالبه ملی تبدیل شود. بازرگانان نباید برای خرید ارز یا دریافت کد رهگیری، بین چند سامانه، چند بانک و چند سازمان سرگردان شوند. بانک مرکزی میتواند با سادهسازی فرآیندها و اتصال سیستمی به سامانه جامع تجارت، نقش خود را از یک تنظیمگر صرف، به یک تسهیلگر فعال ارتقا دهد.
در نهایت، امنیت روانی بازرگان، نه از ثبات عددی نرخ ارز، بلکه از شفافیت، انصاف و ثبات در سیاستگذاری نشأت میگیرد. تا زمانی که اعتماد فعالان اقتصادی به تصمیمگیران ارزی بازسازی نشود، ورود سرمایه به عرصه تجارت خارجی با تردید همراه خواهد بود و فرصتهای رشد از دست خواهند رفت.
۷. نقش هلدینگ بازرگانی شهبا در مدیریت ریسک ارزی واردکنندگان و سیاست ارزی
در شرایطی که بازار ارز ایران با نوسانات مستمر، بخشنامههای متغیر و تعدد رویههای بانکی مواجه است، واردکنندگان بیش از هر زمان دیگری نیازمند همراهی تخصصی، تحلیل دقیق و مشاورهای قابل اعتماد هستند. هلدینگ بازرگانی شهبا با شناخت عمیق از ساختار سیاست ارزی کشور، توانسته خود را بهعنوان یک همراه حرفهای در مدیریت ریسکهای ارزی واردات تثبیت کند.
یکی از مزیتهای کلیدی شهبا، مشاوره تخصصی پیش از عقد قراردادهای خارجی است. بسیاری از بازرگانان در مرحله توافق با تأمینکننده خارجی، ریسک نوسان ارز یا تاخیر در تخصیص را در نظر نمیگیرند. تیم مشاوره شهبا، با بررسی روندهای ارزی، مدلهای تسویه مالی و زمانبندی واقعی تخصیص ارز در سامانهها، به مشتری کمک میکند تا قراردادهایی منعطفتر، با بندهای محافظتی دقیق تنظیم کند.
از سوی دیگر، شهبا با دسترسی گسترده به اطلاعات لحظهای بازار توافقی (ETS) و تحلیل دادههای بازار، ابزارهایی برای تصمیمگیری هوشمندانه در اختیار واردکنندگان قرار میدهد. اینکه چه زمانی برای خرید ارز مناسبتر است؟ با کدام ارز معامله انجام شود؟ چه مسیر بانکی یا صرافی قابل اتکاتر است؟ این سؤالات، پاسخهایی فنی و عددی میطلبد، نه صرفاً تجربی. و شهبا این پاسخها را مبتنی بر داده و تحلیل ارائه میدهد.
علاوه بر آن، شهبا با تکیه بر شبکه معتبر بانکی و صرافیهای مجاز، مدیریت امن پرداختهای بینالمللی را برای مشتریان خود تسهیل میکند. در فضای پرریسک بانکی کشور، این نقش واسطهای میتواند مانع بروز خسارات مالی، تأخیرهای اعتباری و اخلال در تحویل کالا شود.
در نهایت، آنچه شهبا را از دیگر شرکتهای خدمات بازرگانی متمایز میسازد، ترکیب تجربه میدانی، رویکرد تحلیلی، و ساختار پاسخگو در برابر تحولات بازار است. ما در شهبا، نه صرفاً به دنبال اجرای سفارش، بلکه بهدنبال ساختن یک مسیر ایمن، با کمترین ریسک ارزی برای واردکنندگان حرفهای هستیم.